عاشقانه های من برای پسرم

وقتی شام ولادت اقا امام رضا مهمان سفره ی اقا شاهکرم برادر امام رضاییم و شما کوچولوی اسمونیم میون خادمها 😚💚 ...

سه سال و سه ماهگیت وقتی سوره های توحید و کوثر و والعصر رو حفظ کردی و برا ت جشن گرفتم😚😚😚 ب امید روزی ک حافظ کل قران بشی فرشته ی کوچولوی زندگیم بهت افتخار میکنم 🌷🌷🌷 ...

مگر من الف با بلدبودم، ک نام تو را یاد گرفتم؟! مگراز عشق چیزی میدانستم ک یک دل ن صد دل وابسته ات شدم؟! مگرمیدانستم مولا کیست.. ک ب من یاد دادند... تو صاحب داری؟! مگر من خبر داشتم ک.. حلال زاده،فقط تو را دوست دارد؟؟ خودت دلداده مان کردی❤ نان حلال و شیر پاک نصیبمانکردی و اجازه دادی در هوایت نفس بکشیم حضرت صاحب دلم؛ این کودک دیروز... این دوستدار امروز... چیزی نمیخواهد جز؛ یک جرعه    حرم... تا مست شود باخوشه های انگورضریحت! تا با دیدن گلدسته هایت سرش زیر بار منت احدی خم نشود... تا یادش نروداهل و نسب اش از غدیراست...و خانه ی پدری اش نجف!💚 تو ک سائل را ب کرشمه...